پارمیسپارمیس، تا این لحظه: 14 سال و 13 روز سن داره

فرشته باغ بهشتم:پارمیس

پیشرفت تحصیلی

دختر گلم ، تا امروز 7 آیه یاد گرفتی و با اشاره همه رو میگی البته با معنیهاشون. آرزو می کنم در تمام طول عمرت به قرآن انس بگیری. خیلی از این موضوع خوشحالم و همیشه خداوند بزرگ مرتبه رو شاکرم. خانم سهرابی که مربی قرآن شماست با هر آیه یه شعر زیبا هم بهتون یاد میده........... واقعا ازش ممنونم. خیلی شما رو به کلاس انس داده. اینقدر به کلاس علاقمندی که برای هر جلسه اش لحظه شماری می کنی. راستی اینجا هم کلی دوست پیدا کردی   ...
29 آبان 1392

بهانه گیری

امروز سه شنبه است البته کامل بگم: 28 آبان 92 . باباجونت چند روزی مرخصی گرفته و خونه مونده. اصرار کرد که تو رو مهد نبرم و بمونی پیشش ولی من میگفتم مهد باشی بهتره. آخه اینجوری کمتر بابا رو اذیت می کنی. خلاصه با همه اصرار بابا موندی پیشش. اما واااااااااای از امروز. از اون صبح که در و بستم و ومدم اداره صدای جیغت بلند شد. اینقدر گریه کردی که نمیتونستم قدم از قدم بردارم بیام اداره. از وقتی هم که رسیدم شاید حدود 10 بار بهم زنگ زدی و از دعواهات با بابا و بهانه گیریهات گفتی.......   (حسابی بابای بیچاره رو کلافه و خسته کردی) مامان فدای اون دلتنگی هات بشه. همه کارات از روی بهانه بود. ........... دلت میخواست من پیشت باشم ولی افسوس .........
29 آبان 1392

نگرانی.....

من هر روز و هر لحظه نگرانت میشوم که چه میکنی؟ پنجره اتاقم را باز می کنم و فریاد می زنم .... تنهاییت برای من .... غصه هایت برای من .... همه بغض ها و اشک هایت برای من ... بخند برایم بخند،آنقدر بلند تا من هم بشنوم صدای خنده هایت را .... صدای همیشه خوب بودنت را دوستت دارم دخترم     ...
19 آبان 1392

tiny talk 1B

کلاس فینگیلها ... جوجه طلای منم که معلومه کدومه!!!!!  (این جوجه که جلوی همه وایساده لباسش هم طلاییه) ...
15 آبان 1392

خاطرات پارمیس

دوشنبه (92/08/13)دختر گلم Tiny talk 1B  رو تموم کرد و کامل امتیازش رو کسب کرد. از هفته آینده سطح بالاترش رو به امید خدا شروع می کنه. راستی کلاس آموزش اشارات قرآن رو هم شروع کرده البته جلسه سومشه. اینقدر این کلاس رو دوست داره که برای هر جلسه کلی ذوق میکنه. دیروز می گفت : مامان من کلاس قرآنم رو خیلی دوست دارم. خداوندا به حق تمام کائناتت به همه بچه های این سرزمین تندرستی ، سربلندی ، موفقیت  و انس با قرآن رو عطا بفرما.... (دختر کوچک ما هم همینطور) این روزها اینقدر سرگرم مهد و کلاسهای بعد از مهدت هستی که من و بابا خیلی کمتر تو رو میبینیم. یا تو مهد به سر میبری یا کلاسی و یا خواب. بعضی از روزها من و خاله شکوهه (از همکار...
15 آبان 1392
1